دنیای به این بزرگی واسه من
وقتی نیستی مثله زندونه میمونه
وقتی نیستی گلا ماتم میگیرن
بهارم مثله زمستون میمونه
وقتی نیست من هوای موندنم نیست
دیگه اینجا بی تو جای موندنم نیست
وقتی رفتی آینه چین خورد و شکست
باغبون درهای گلخانه را بست
عروس سفید پوشت تا دم مرگ
لباس سیاه به تن کرد و نشست
وقتی نیستی من هوای موندنم نیست
دیگه اینجا بی تو جای موندنم نیست
تو می خواستی دیوارا رو برداری
جای هر دیوار یه باغچه بکاری
تو می خواستی پرده رو پس بزنی
پشت هر پنجره خورشید بذاری
وقتی نیستی کی به ما نشون بده
عکس خورشید توی آب چه رنگیه
کی می خواد به ما بگه
بدون عشق اینجا پر از آدمای سنگیه
وقتی نیستی من هوای موندنم نیستت